كردستان استاني سرسبز و خرم  با وسعتي معادل 28 هزار و 203 كيلومتر مربع در غرب ايران و در مجاورت بخش شرقي كشور عراق قرار دارد.

اين استان كه در دامنه‌ها و دشت‌هاي پراكنده سلسله جبال زاگرس مياني قرار گرفته است، از شمال به استان‌هاي آذربايجان غربي و زنجان، از شرق به همدان و زنجان، از جنوب به استان كرمانشاه و از غرب به كشور عراق محدود است.

استان كردستان براساس آخرين تقسيمات كشوري در سال 1375داراي 8 شهرستان، 12شهر، 21 بخش، 78 دهستان و 1765 آبادي داراي سكنه بوده است. شهرستان‌هاي اين استان عبارتند از: بانه،‌ بيجار، ديواندره، سقز،‌ سنندج،‌ قروه، كامياران و مريوان. در حال حاضر استان كردستان با مجموعه شهرها،‌ روستاها و عشايري كه در اقصي نقاط آن پراكنده شده و استقرار يافته‌اند، به يكي از نواحي در حال توسعه غرب كشور تبديل شده و از پتانسيل‌هاي توريستي و تفرجگاهي بسيار خوبی برخوردار می باشد.

استان كردستان

جغرافياي طبيعي و اقليم استان کردستان

اين استان منطقه‌اي كاملا‌ كوهستاني است كه از مريوان تا دره قزل‌اوزن و كوه هاي زنجان جنوبي در مشرق گسترده شده است. ناهمواري‌هاي اين استان كه تحت ‌عنوان ناحيه كوهستاني كردستان مركزي بررسي مي‌شود، مشتمل ‌بر دو بخش غربي و شرقي است. اين دو قسمت از نظر شكل پستي و بلندي و جنس زمين متفاوتند.قسمت وسيعي از سنندج، مريوان و سرزمين‌هاي اطراف آنها تا جنوب كردستان بخش كوهستاني غربي را تشكيل مي‌دهد.

در اين ناحيه، يكنواختي و سستي جنس زمين اشكال مشابهي را به وجود آورده كه از ويژگي‌هاي آن كوه‌هاي گنبدي شكل با شيب يكنواخت و ملايم همراه با دره‌هاي باز است. اين يكنواختي را طبقات آهكي سخت و سنگ‌هاي دروني كه بين لايه‌هاي سست ظاهر مي‌شوند،‌ درهم ريخته و آن را به صورت صخره‌هاي عريان درآورده است. نوع مشخص اين ناهمواري‌ها، ناحيه كوهستاني چهل چشمه در بين مريوان و سقز است كه دنباله پستي بلندي‌هاي اين ناحيه را در جنوب و مشرق، تشكيل داده‌اند و دامنه غربي آن تا داخل كشور عراق كشيده شده است.

در اين ناحيه شعبه‌هاي رود قزل‌اوزن در شرق و شمال شرقي و رود سيروان در حنوب چهره زمين را به‌طور كامل تغيير داده‌اند.بخش كوهستاني شرقي، قسمت‌هاي شرقي سنندج را دربرمي‌گيرد و درحد فاصل ناحيه غربي و شرقي،‌ يك رشته از ارتفاعات آتشفشاني شمالي- جنوبي را به‌وجود مي‌آورد. [آشنايي با رودخانه هاي ايران]

در شرق اين رشته كوه،‌ شهرستان‌هاي قروه و بيجار قرار گرفته‌اند كه شكل زمين در آنها با پستي و بلندي‌هاي ناحيه غربي به كلي متفاوت است.

از ويژگي‌هاي اين ناحيه، وجود يك حصار كوهستاني متشكل از سنگ‌هاي دگرگوني و رسوبي است كه دشت‌هاي مرتفع هموار و تپه ماهوري را احاطه كرده است. در اين ناحيه به استثناي كوه‌هاي بيجار، دشت‌هاي نسبتاً وسيعي نيز وجود دارد. اين دشت‌ها به‌وسيله شعبه‌هاي رود قزل‌اوزن قطع شده و به صورت تپه ماهور درآمده‌اند. مرتفع‌ترين دشت اين ناحيه «هوه‌تو» خوانده مي‌شود كه با دو هزار و دويست متر ارتفاع در شمال سنندج واقع شده است.

طبيعت استان كردستان

بلندترين كوه‌‌هاي اين ناحيه،‌ شاه‌نشين در شمال بيجار،‌ شيدا در مركز و پنجه علي بين قروه و سقز است.استان كردستان به‌طوركلي تحت تأثير دو جريان عمده هواي گرم و سرد قرار دارد و اقليم‌هاي گوناگوني را به‌وجود مي‌آورد. بيشترين ميزان بارش جوي در ناحيه غربي استان (شهرهاي بانه و مريوان) حدود هشتصد ميلي‌متر در سال و كمترين ميزان بارندگي آن در ناحيه شرقي حدود چهارصد ميلي‌متر در سال است. ميزان نزولات جوي در قسمت مركزي استان (شهرهاي سقز و سنندج) نزديك به پانصد ميلي‌متر در سال است.تمام قلمرو استان در بهار و تابستان آب و هوايي خنك و معتدل دارد.

مقايسه ارقام ميانگين دماي ماه‌هاي مختلف سال در مركز استان نشان مي‌دهد كه متوسط دماي روزانه در ارديبهشت ماه شانزده و يك‌دهم و در مهر ماه شانزده و نه‌دهم درجه سانتي‌گراد است. ميانگين دماي ماه‌هاي اين دوره از بيست‌ودو تا بيست و هشت درجه سانتي‌گراد متغير است. اين درجه، دماي مطلوبي براي صنعت گردشگري مي‌باشد. از اين‌رو شش ماه از سال در مركز استان كردستان براي جريان جهانگردي بهترين و مناسب‌ترين ايام به حساب مي‌آيد. سردترين ماه سال در شهرستان سنندج، بهمن ماه است كه حداقل دماي آن به حدود يك درجه زير صفر مي‌رسد.

تعداد روزهاي يخبندان در سنندج نود‌ودو روز در سال گزارش شده است.در پهنه استان كردستان پاره اقليم‌هاي گوناگوني وجود دارد كه در زير به انواع و نواحي مشخص آن اشاره مي‌شود:

  • دره ميرآوا (اميرآباد) كه زمستان‌هاي سرد و تابستان‌هاي معتدل دارد.
  • مسير سنندج به سمت سقز (دشت اوباتو) كه زمستان‌هاي معتدل دارد.
  • مسيرمريوان به دربنددزلي كه زمستان‌هاي سرد با يخبندان‌هاي طولاني دارد و در فصل تابستان روزهاي آن گرم و شب‌هاي آن خنك است.
  • ناحيه اورامانات كه آب و هواي آن مرطوب و معتدل است.
  • مسير سنندج به مريوان كه اقليمي نيمه خشك و نيمه مرطوب دارد.

نفوذ توده‌هاي مرطوب زمستاني و بهاري در مريوان و درياچه زريوار تأثير فراواني در مرطوب و معتدل شدن هواي اين ناحيه دارد. ميزان رطوبت و بارش مناسب باعث ايجاد جنگل‌هاي انبوه بلوط و گونه‌هاي مختلف درختان جنگلي شده است. پوشش گياهي اين ناحيه مناظري شگفت‌انگيز و باشكوه دارند.از آنجا كه تنوع اقليمي همراه با ساير شرايط مناسب، از جاذبه‌هاي مهم در صنعت جهانگردي به‌شمار مي‌رود و جهانگردان خواهان دماي مطلوب و مطبوعي (بيست‌وپنج- بيست‌ودودرجه سانتي‌گراد) هستند،‌ استان كردستان به‌ويژه در فصول بهار و تابستان از اين نظر بسيار مناسب و داراي توانايي های جهانگردي قابل توجهی می باشد.

جغرافياي تاريخي استان

مردمان كرد آريايي نژاد هستند كه چندين هزار سال قبل از ميلاد به اين منطقه مهاجرت كرده‌اند. تاريخ اقوام كرد تا قبل از اسلام چندان روشن نيست. در اسناد سومري و بابلي و اكدي و آشوري نام اقوامي ديده مي‌شود كه شباهت به كلمه كرد دارد، ولي از همه نزديك‌تر چه از لحاظ زبان‌شناسي و چه از نظر جغرافيايي و چه از نظر توصيفي، نام قومي است به نام كردوخوي كه در كتاب سفر جنگي گزنفون ذكر شده است.

اين قوم در كوه‌ها و دره‌هاي ميان عراق و ارمنستان و مخصوصاً‌ در محلي كه امروزه «زخو» ناميده مي‌شود و در شصت كيلومتري شمال غربي موصل در عراق قرار دارد، ساكن بوده‌اند. گزنفون، آنان را تا هنگامي كه به جلگه‌هاي شمال رسيدند، تعقيب كردند و صدماتي نيز بر آنها وارد آوردند.پوليبيوس (دويست- يكصد و بيست ق.م) نيز از اقوامي كه در قسمت‌هايي از آذربايجان كنوني زندگي مي‌كردند و به‌نام «كورتييوي» يا كورتي‌اي خوانده مي‌شدند، ياد مي‌كند. استرابون و ليوي مي‌گويند كه اين اقوام در فارس نيز ساكن بوده‌اند.

چنانكه در زمان ساسانيان و اوايل اسلام چادرنشينان كوهستان‌هاي فارس را كرد مي‌خواندند. اگر تاريخ اقوام كرد در پيش از اسلام تاريك و مبهم است، تاريخ آنان در پس از اسلام در پرتو تأليفات مورخان اسلامي تا اندازه‌اي روشن‌تر است، ولي در اين دوره هم، چون از كرد به‌طور فرعي و ثانوي- ضمن اخبار ممالك اسلامي- سخن به ميان آمده، درباره تاريخ اين قوم به‌طور اساسي و مستمر مطلب كاملي نوشته نشده است و فقط در دوره صفوي نخستين كتاب مهم درباره قوم كرد به زبان فارسي تدوين شده كه همان شرفنامه بدليسي است.

اعراب در تاريخ شانزده يا بيست هـ .ق. قلعه‌ها و استحكامات كردها را تصرف كردند. در بيست‌وسه هـ .ق. كه سپاه عربي در ايالت فارس مشغول فتوحات بود، اكراد فارس در دفاع از فسا و دارابجرد شركت داشتند. فتح شهر زور و داراباذ‌ كه از شهرهاي كردنشين بودند، در سال بيست‌ودو هـ .ق. صورت گرفت.ابوموسي اشعري در سال بيست و پنج كردان را سركوب كرد. در سال سي‌ و هشت ه.ق اكراد ناحيه اهواز در قيام خريت ابن‌راشد برضد اميرالمؤمنين علي‌(ع) جانب خريت را گرفتند و پس از قتل خريت عده زيادي از ايشان كشته شدند.

در سال نود هـ .ق. اكراد فارس سر به شورش برداشتند و اين شورش به‌وسيله «حجاج ابن يوسف ثقفي» سركوب شد. در سال يكصد و چهل و هشت هـ .ق. اكراد موصل قيام كردند و منصور خليفه عباسي، «خالد برمكي» را براي سركوبي آنان به آنجا فرستاد و وي نيز شورش كردها را سركوب كرد.در سال دويست و بيست و چهار هـ .ق. يكي از پيشوايان اكراد اطراف موصل به نام جعفر ابن فهرجيس برضد خليفه معتصم سر به شورش گذاشت خليفه سردار معروف خود آيتاخ را به جنگ او فرستاد.

آيتاخ پس از جنگي سخت جعفر را كشت و بسياري از اكراد را مقتول يا اسير كرد و اميران و زنان و اموال ايشان را به تكريت برد.در سال دويست و سي و يك هـ .ق. اكراد به اطراف اصفهان و فارس تاختند. يكي از سرداران ترك خليفه به نام وصيف، پس از پيروزي، نزديك به پانصد نفر از آ‌نان را به اسيري به بغداد برد.در سال دويست و هشتاد و يك هـ .ق. چادرنشينان عرب با اكراد در نواحي موصل و ماردين متحد شده و تحت رهبري حمدان ابن حمدون جنگ عليه معتضد را شروع كردند كه به كشته شدن و اسارت گروهي از آنان منجر شد.

در سال سيصد و چهارده هـ .ق. در زمان خلافت المقتدر بالله و امارات ناصرالدوله حمداني، در ناحيه موصل يك بار ديگر كردها سر به شورش برداشتند. در فاصله سال‌هاي سيصد و بيست و هفت و سيصد و چهل و پنج هـ .ق. شخصي به‌نام ديسم كه از خوارج بود و پدري عرب و مادري كرد داشت، با گردآوري كردهاي آذربايجان، با آل‌مسافر و ديگر حكمرانان آذربايجان به جنگ پرداخت و سرانجام گرفتار شد و در زندان درگذشت. در قرن‌هاي چهارم پنجم و ششم هجري، شداديان كه كرد بودند حكومت‌هاي مستقلي را در نواحي كردنشين تشكيل دادند.

كردستان

خاندان شدادي از قبيله روادي بودند و دولت معروف ايوبي در مصروشام از همين خاندان برخاستند.در سال سيصد و نود و پنج هـ .ق. عضدالدوله ديلمي با كردهاي موصل درگير شد و پس از غلبه، قلاع آنها را ويران كرد و همه سران كرد را به قتل رسانيد. در سال سيصد و هفتاد و سه هـ ‌‌.ق. محمدبن غانم همراه كردان برزكاني در حوالي قم عليه فخرالدوله ديلمي سر به شورش برداشت، ليكن فخرالدوله ديلمي سر به شورش برداشت، اين در حالي بود كه فخرالدوله به وسيله بدربن حسنويه با وي از در صلح و آشتي درآمد، اما ديري نپائيد كه سپاهي را روانه سركوبي وي كرد.

محمدبن غانم در اين پيكار شكست خورد و به اسارت سپاهيان فخرالدوله درآمد و در اسارت درگذشت.يكي از رويدادهاي مهم دوران زمامداري شرف‌الدوله ديلمي (سيصد و هفتاد و دو- سيصد و هفتاد و نه هـ ‌‌.ق.) پيكار او در سال سيصد و هفتاد و هفت هـ ‌‌.ق. با بدربن حسنويه در كرمانشاه است كه به پيروزي بدر و شكست شرف‌الدوله منجر شد. در نتيجه بدربن حسنويه بر قسمت مهمي از عراق عجم مسلط شد. وي در سال چهارصد و پنج هـ ‌‌.ق. به دست طايفه‌اي كرد كه جورقان نام داشت،‌ كشته شد. شمس‌الدوله پسر فخرالدوله ديملي بلافاصله متصرفات وي را ضميمه قلمرو خود كرد.

شاپور خواست (خرم‌آباد)، دينور، بروجرد، نهاوند،‌ اسدآباد و قسمتي از اهواز ازجمله متصرفات او بودند. ظاهراً اصطلاح كردستان را سلاجقه براي تميز نواحي كردنشين از ولايت جبال عراق وضع كردند و آن ايالتي بود مشتمل بر سرزمين‌هاي بين آذربايجان و لرستان و قسمتي از اراضي سلسله جبال زاگرس كه مركز آن نيز در ابتدا ناحيه بهار در هجده كيلومتري شمال غربي همدان و بعدها چمچمال در نزديك كرمانشاه امروزي بود. شهرهاي كردستان در زمان حمله مغول از قتل و غارت مصون نماند. در زمان تيمور و تركمانان قره‌قريونلو و آق‌قريونلو، كردستان و ديار بكر ميدان تاخت و تاز سپاهيان تيمور و تركمانان شد.

شاه اسماعيل اول- مؤسس سلسله صفويه‌ - به علت اين كه كردها پيرو مذهب تسنن بودند، چندان روابط حسنه‌اي با آنها نداشت، درمقابل، ‌سلاطين عثماني در تقويت هرچه بيشتر كردان مي‌كوشيدند. در دوره صفويه دولت ايران به قسمت وسيعي از كردستان آن روز تسلط داشت كه دامنه‌هاي شرقي كوه‌هاي زاگرس را دربرمي‌گرفت.با تشكيل سلسله زنديه، براي نخستين بار در تاريخ ايران سلسله‌اي كردنژاد به سلطنت رسيد.

در اواخر سلسله زنديه نيز طايفه دنبلي كه يكي از طوايف بزرگ كرد بود، قسمتي از آذربايجان غربي را در تصرف داشتند و مركز حكومت و قدرت آنها شهر خوي بود. در قرن نوزدهم ميلادي بارها كردها در خاك عثماني ميل باطني خود را براي رسيدن به استقلال و تشكيل دولتي كردزبان ظاهر كردند. در سال هزار و هشتصد و هفتاد و هشت ميلادي شيخ عبيدالله نقشبندي به فكر تأسيس كردستان مستقل تحت حمايت دولت عثماني افتاد. در سال هزار و هشتصد و هشتاد ميلادي طرفداران وي، اطراف اروميه، ساوجبلاغ، مراغه و مياندوآب را به تصرف خود درآوردند و سپاهيان ايران به زحمت توانستند تجاوز آنان را دفع كنند.

در سال هزار و نهصد و چهل و شش ميلادي قاضي محمد همزمان با حضور قواي متفقين در ايران و حمايت دولت روسيه شوروي از او، جمهوري خلق كردستان را كه مركز آن مهاباد بود،تشكيل داد. پس از تخليه كامل ايران از قواي متفقين و اعزام ارتش دولت مركزي به نواحي آذربايجان و كردستان،‌ اين شورش و جمهوري ناشي از آن نيز از هم متلاشی گرديد.

شهرستان سنندج

گفته ميشود قلعه سنه دژ (سنندج) را سليمان‌خان اردلان والي كردستان در زمان شاه‌صفي (هزار و سي و هشت - هزار و پنجاه و دو هـ ‌‌.ق.) آباد ساخت و كلمه غم‌ها را كه به حساب ابجد هزارو چهل و شش مي‌شود ماده تاريخ آن قرار داد. هيچيك از جغرافي‌نويسان اسلامي، اين شهر را به اين اسم در آثار خود ذكر نكرده‌اند.

استان كردستان - دورنماي شهرستان سنندج

در گذشته به جاي شهر سنندج فعلي شهري به نام سير وجود داشت كه اين كلمه در فارسي به معناي سي‌سر است. مجاور سي‌سر، محلي بود به نام صدخانيه (صدخانه) كه احتمالاً به مرور زمان اين نام به سنه تغيير يافته است. سنندج مدت چهار قرن تحت حكومت حكام موروثي خاندان اردلان بود كه نسبت خود را به ساسانيان مي‌رسانيدند.

در جنگ‌هاي دولت‌هاي ايران و عثماني در دوره صفويه، اين خاندان گاه جانب ايران را مي‌گرفتند و زماني از عثماني طرفداري مي‌كردند. كريم‌خان زند در سال هزار و صد و چهل و شش هـ ‌‌.ق. سنندج را ويران كرد و پس از يك دوره هرج و مرج، خسروخان اردلان در سنندج مستقر شد. آغامحمد خان قاجار به پاس خدمات وي سنقر را نيز ضميمه قلمرو حكومتي او كرد.

از سال هزار و دويست و چهارده تا هزار و دويست و چهل هـ ‌‌.ق. امان‌الله خان پسر خسروخان در سنندج حكومت كرد كه در اين مدت اصلاحات زيادي براي آباداني و عمران شهر سنندج به عمل آمد. در حكومت رضاقلي‌خان اردلان بين اعضاي اين خاندان اختلافاتي به‌وجود آمد و پس از يك سلسله كشمكش‌ها، سرانجام امان‌الله خان برادر رضاقلي‌خان به حكومت رسيد و درحقيقت اين شخص آخرين والي موروثي سنندج بود كه از ســــال هزار و دويست و شصت و پنج تا هزار و دويست و هشتاد و چهار هـ ‌‌.ق. حكومت كرد.

سنندج - پل قشلاق

در سال هزار و دويست و هشتاد و چهار هـ ‌‌.ق. دولت مركزي، حاج‌ميرزا معتمد‌الدوله عموي ناصرالدين شاه را به حكومت كردستان منصوب كرد كه تا سال هزار و دويست و نود و يك هـ .ق. در آنجا حكمراني مي‌كرد.در حال حاضر سنندج مركز استان است و يكي از شهرهاي زيباي استان كردستان و غرب كشور به حساب می آيد.

مراكز ديدني و تاريخي

امامزاده پير عمر، امامزاده پير محمد، امامزاده عبدالله، مسجد هاجره خاتون، درياچه پشت سد قشلاق، دشت دهگلان، جنگل‌های سنندج، روستای نگِل، روستای صلوات آباد، کوه کوچسار، کوه شيخ معروف، کوه مسجد ميرزا، کوه ملا کاووف کوه هوار برزه، کوه چرخ لان، کوه سراج الدين، پل قشلاق، پل شيخ، قلعه پلنگان، قلعه حسن آباد

[آشنايي با قلعه هاي ايران] 

عمارت سالار سعيد، عمارت مشير، خانه آصف وزيری، عمارت وکيل الملک، عمارت امجد الاشراف

شهرستان بانه

پيش از اسلام طايفه‌اي زرتشتي به نام قه‌قو بر بانه  حاكم بودند كه در حمله اعراب و بعداز آن، اختيار ديني‌ها حكومت آن را به دست گرفتند. تا اواسط سده سيزدهم هجري  نام اصلي شهر بانه به‌روژه (آفتابگير) بود و قباله هايي نيز وجود دارد كه در همه آنها مركز بانه قصبه به‌روژه ناميده شده است. اين شهر يك بار در قبل از جنگ جهاني اول و بار ديگر در جنگ جهاني دوم دچار آتش‌سوزي شديدي شد. اكنون گورستان شمال شرقي شهر را بانه كهنه يا كهنه بانه مي‌نامند.

علت تغيير نام و جابجا شدن محل شهر به واسطه شيوع بيماري‌هاي وبا و طاعون بود كه هر چند سال يك بار شايع مي‌شد و چون بازماندگان، محل اوليه را آلوده مي‌پنداشتند، مجدداً در جاي ديگري به ايجاد شهر و ده مي‌پرداختند. آتش‌سوزي و جنگ‌هاي قبيله‌اي يكي ديگر از عوامل جابجا شدن محل شهر بود. در بانه، آبادي‌هايي به نام‌هاي نيزه دوكهنه، به روژه كهنه، سياومه كهنه، آرمرده كهنه، توده كهنه و غيره هم شنيده مي‌شود، ولي آبادي‌هايي نيز با همان نام‌ها بدون كلمه كهنه وجود دارد. نام بانه را از كلمه كردي Bon به معني پشت بام و متأثر از ارتفاعات و نحوه استقرار و موقعيت شهر بانه مي‌دانند.

دورنمايه شهرستان بانه

ارتفاع هزارو پانصد و بيست و پنج متري شهر از سطح دريا و چشم‌انداز ارتفاعات اطراف آن موجب شده مردم براي رسيدن به شهر مسير زيادي را به طرف سربالايي طي كنند. نام بانه را به معني خانه (منظور اقامتگاه و آبادي و مسكن است) و اردو (منظور اردوگاه سربازان است) و پادگان (شهر دو قلعه بزرگ داشته) نيز تفسير كرده‌اند.

مراكز ديدني و تاريخي

  • زيارتگاه سليمان بيک
  • دشت های بانه
  • جنگل‌های بانه
  • غار شووی
  • زرينه رود
  • رود بانه
  • سد باستانی شو
  • شهرتاريخی آرمرده

شهرستان بيجار

شهرستان بيجار در سال 1220 ه . ق توسط محمد خان گروسی حاکم گروس رونق يافته بازار شهر بيجار از آثار دوره صفويه است و در دوران قاجار مرمت شد. شهر بيجار با ارتفاع 1870 متر از سطح دريا به بام ايران ملقب شده و مردم منطقه اکثرا کشاورز هستند. ساليانه حدود  يکصد هزار تن گندم در اين منطقه توليد می‌شود و به همين جهت بيجار را انبار غله غرب ناميده اند. منطقه گروس دارای تمدنی کهن است و کتيبه هايي که در بعضی از نقاط آن کشف شده و به خط هيراتيک می باشد ثابت می کند که قبل از پيدايش دولت آشور (3000 سال قبل ) در اين منطقه تمدن‌هايي وجود داشته است.

قلعه قمچقای

مراكز ديدني و تاريخي

  • دشت بيجار
  • رود سيروان
  • چشمه آب تلخ
  • برج آجری اوشقون بابا

شهرستانِ ديوان دره

 ديواندره يكي از شهرستان هاي بسيار زيبا و ديدنی استان كردستان است كه در فاصله نودوپنج كيلومتري شمال سنندج واقع است. ديواندره امروزي يكي از كانون‌هاي درحال توسعه روستايي بود كه يك دهه قبل به شهر تبديل شده است. اين شهرستان آب و هوايي معتدل و مطبوعی را دارا  می باشد.

مراكز ديدني و تاريخي

  • غار کرفتو
  • رود قزل اوزن
  • شهر صلوات آباد

شهرستان سقز

مي گويند كه اين شهر با نام ايزيرتا در نخستين اتحاد ماد، پايتخت مادها بود. سركردگان ماد در اطراف شهر استحكاماتي براي خود ساختند كه از آن جمله زيويه و قپلانتوي كنوني (آدامائيت) را مي‌توان نام برد. در اين زمان سارگن دوم پادشاه آشور به سرزمين ماد تاخت، مادها شكست خوردند و ايزيرتا، زيويه و آدامائيت را ويران كرد.

پس از آن سكاها به تحديد بناي اين شهر پرداختند و سقز را به نام اسكيت (ساكز) به‌عنوان پايتخت خود انتخاب كردند. نام امروز سقز از نام قوم سكه- سكا- اسكيت- سكز به يادگار مانده و سكز همان ساكز است. دو وجه تسميه ديگر نيز براي اين شهر نقل شده است؛ يكي به دليل درخت حبه‌الخضر يا ون است كه گويا در اطراف سقز وجود داشت و ديگر اين كه، اين شهر را سه دختر ساخته‌اند و لذا سه قز (قز در تركي به معني دختر) ناميده مي‌شد.شهر سقز سابقاً در دشتي در جنوب غربي شهر فعلي قرار داشت كه اكنون به كهنه سقز يا سقز كهنه معروف است.

شهر فعلي ابتدا در اطراف بازار به‌وجود آمد و قديمي‌ترين محله، همان محله بازار شهر است كه بعداً در اثر ارتباط تبريز، سنندج و بانه طرفين جاده‌هاي آن آباد شد. در حال حاضر‌ موقعيت طبيعي و  نحوه استقرار شهر در دامنه ارتفاعات و رودخانه‌اي كه از كنار آن جاري است، اين شهر را به يكي از زيباترين و ديدنی‌ترين شهرهاي كردستان مبدل ساخته است.

مراكز ديدني و تاريخي

  • قلعه زيويه
  • تپه زيويه
  • دشت های سقز
  • جنگلهای سقز
  • سيمينه رود

شهرستان  قروه

در مورد شهر قروه می گويند که اين شهر در دشت وسيعي در نودوسه كيلومتري شرق سنندج و شمال غربي همدان قرار دارد و از آغاز در طول جاده سنندج به طرف همدان توسعه يافته است. مركز حكومت اين شهر در گذشته روستاي قصلان بود كه توسط امان‌الله خان بزرگ، والي معروف كردستان در محوطه آن بناهايي از قبيل: قلعه، عمارت، مسجد، حمام،‌باغ و بيشه بزرگي احداث شده است.

در حال حاضر قروه به دليل شرايط خاص زمين ساختي و چشمه‌هاي آب گرم و معدني مورد توجه مسافرين و گردشگراني است كه به همين دليل اقدام به  مسافرت به اين شهر  مي‌نمايند.

مراكز ديدني و تاريخي

  • امامزاده گورگور
  • مسجد دارالاحسان  [آشنايي با مساجد]
  • دشت قروه
  • کوه پنجه علی
  • کوه حسين بک
  • حمام قصلان
  • تپه بابا گورگور
  • عمارت خسرو آباد

شهرستان کامياران

يکی ديگر از شهرستان های زيبا و سرسبز استان کردستان شهرستان کامياران است. كامياران يكي از شهرستان‌هاي تازه تأسيس استان كردستان می باشد كه در فاصله شصت و پنج كيلومتري جنوب سنندج واقع شده است. ويژگي‌هاي عمومي، فرهنگي و مردم‌شناختي مردم اين شهرستان نيز همانند ساير نواحي استان كردستان مي‌باشد. اين شهرستان در بهار و پاييز آب و هواي دلپذيري دارد و مي‌تواند پذيرای دوستداران طبيعت باشد.

مراكز ديدني و تاريخي

  • دشت کامياران
  • دشت اميرآباد
  • چشمه آب معدني گواز

شهرستان مريوان

اين شهر بيش از يكصد سال سابقه تاريخي دارد. يكي از شاهزادگان قاجاربه نام فرهاد ميرزا كه كمي پيش از مشروطيت در اين محل حکومت مي‌كرد، در مريوان قلعه‌اي بنا كرد كه جريان بناي آن را در كتيبه‌اي كه به ديوار مسجد دارالاحسان (مسجد جامع سنندج) نصب كرده، شرح داده است. اين شهر مرزي در همسايگي دولت عثماني قرارداشت و به دستور ناصر‌الدين ‌شاه قاجار در سال هزار ودويست و هشتادودو هـ.ق قلعه‌اي مستحكم در آنجا احداث شد.

در سال هزارو دويست و هشتادو شش حاج فرهاد معتمد‌الدوله بر استحكام قلعه افزود و آن را شاه‌آباد ناميد. در كنار همين قلعه نظامي، روستايي به ‌وجود آمد كه به نام قلعه (مريوان) نامگذاري شد. در داخل شهر به دستور حاج معتمد‌ الدوله يك باب قنات، حمام و آب‌ انبار احداث شد. بعد از حاج فرهاد معتمد‌ الدوله، حاج محمد عليخان ظفر ‌الملك قلعه را  وسعت داد و در داخل آبادي شاه آباد چندين باب منزل، يك كاروانسرا وقناتي ديگر احداث كرد.

بعدها كليه اين تأسيسات دراثر شورش وهرج ومرج عشايركرد منطقه، ويران شد. در اوايل حكومت پهلوي، حاكم وقت در روستاي موسك قلعه‌اي بنا نهاد كه امروزه از آن به عنوان پادگان استفاده مي‌شود و فاصله چنداني با شهر ندارد. وجود درياچه زريوار در غرب شهر مريوان زيبايي خاصي به اين شهر بخشيده و آن را به يک منطقه تفريحی و سياحتی مبدل كرده است.

مراكز ديدني و تاريخي

  • درياچه زريوار
  • جنگلهای مريوان
  • اورامانات تخت
  • روستای درکی
  • کوه کانی چرمه
  • كوه سنا سره
  • کوه ميانه
  • کوه پيازه
  • کوه تخت
  • سنگ نبشته اورامانات 
  • قلعه ايمام

http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=47109